نویسنده
درباره نویسنده
کریم دلاوری
تعداد پست ها 358

درباره:

متخصص اطفال ،کودکان و نوزادان ،مشاور ژنتیک ادرس مطب شیراز بلوار ازادی بین کوچه 6 و 8 روبروی پارکینگ باباکوهی ساختمان پزشکان بهار طبقه اول واحد یک شمالی

  • ساختار مغز

این مقاله سومین ویدئو از مجموعه The Best Start in life است که به بررسی ساختار مغز و تغییرات آن در حین تکامل کودک می پردازد . ارائه دهنده پروفسور شانکو و منبع کمپانی EDXمی باشد . مجموعه توسط اینجانب ترجمه و زیر نویس شده است .

امروز ما قصد داریم در مورد انقلاب در علوم زیستی صحبت کنیم و به ویژه در نوروبیولوژی که

درک عمیق تری درباره چگونگی تاثیر گذاری تجربه های اولیه به معنای واقعی کلمه

بر مغز در حال رشد به ما  می دهد .اول مهم است درک کنید که پایه های

جامعه موفق واقعاً از اوایل دوران کودکی گذاشته می شود

همه جنبه های تکامل  انسانی در سالهای اولیه واقعا ایجاد بنیادی برای  موفقیت در مدرسه آینده ، بهره وری اقتصادی، شهروندی مسئولانه ،   سلامت مادام العمر ، جوامع قوی و حتی توانایی پدر و مادر بودن برای نسل بعدی می کند

 

همه این  توانایی های بسیار مهم برای جامعه ریشه آنها درسالهای اوایل کودکی است

و آنچه ما از پیشرفت درعلم  یاد می گیرید این است که می توانیم از این بینش جدید نسبت به

 شیوه وارد شدن تجربه در بدن ،چگونگی تاثیر بر رشد مغز بر ای  موثرتر و خلاق تر بودن  و

نوآوری در چگونگی ساخت  پایه بسیار محکم تری برای زندگی  موفق انسان و همچنین برای جوامع پایدار دارای عملکرد خوب  و موفق استفاده کنیم

بنابراین اولین نکته مهمی که باید درک کنیم این است که تجربه های اولیه به معنای واقعی کلمه معماری مغز در حال رشد  شکل میدهند  ژن ها نقشه ای را برای زمان توسعه مدارهای مغزی ، زمان بندی مدارهای مختلف  فراهم می کنند ،

اما چگونگی شکل گیری مدارها

توسط محیط و تجربیاتی که در آن

کودکان در حال بزرگ شدن هستند ،مشخص می شود

الان موقعی است  که دانشمندان می پرسند:

منظور ما از محیط زیست چیست؟

منظور شما از تجربه چیست ؟

 آنچه از دهه ها تحقیق در مورد انسان و حیوانات  آموخته ایم  و همچنین تعاملاتی که کودکان خردسال با بزرگترهای مهم خود  در زندگی دارند که در واقع  اساس تأثیر محیط بر  تکامل آنها را تشکیل می دهند مهمترین قسمت از ان ،میزان تعامل  متقابل بزرگسالان وکودکان است.

ما این را ماهیت عمل و پاداش در  تعامل بین کودکان بسیار جوان ، از بدو تولد و بزرگسالانی که

. از آنها  مراقبت می کنند می دانیم میزانی که بزرگتر ها به نوعی فکر می کنند یک کودک  چگونه احساس می کند  ، انچه یک کودک  انجام می دهد ،  و از آن جمله شما می دونید که همانطور که کودکان بزرگ‌تر می‌شوند، کودک صدایی تولید می‌کند

یا چیزی بگوید، بزرگ‌سال پاسخ می‌دهد،

فرد بزرگ‌سال کاری انجام می‌دهد،

حالت چهره ای ایجاد می کند و کودک را در ان دخیل می کند

 و پاسخ می‌دهد:

این همان رفت و برگشت و تعامل متقابل است که که  مدارهای مغزی را شکل می دهد

از نظر زیست شناختی ، مغز منتظر تعامل پاسخگو،باثبات و قابل پیش بینی است  چنین است  و هنگامی که

این نوع محیط پاسخگو ،فراهم نباشد اتفاقات جدی می تواند رخ دهد ، و ما  در مورد آن در زمان دیگری صحبت خواهیم کرد

بنابراین درک اهمیت تعامل  عمل و پاداش پاسخگو و  واکنشی  ، بین کودکان خردسال و بزرگسالانی که از آنها مراقبت می کنند به ما در درک تکامل کودک و تکامل  به معنای واقعی در محیطی از روابط که در خانه  و.

به طور مشخص با والدین اعضای  اولیه خانه شروع شده و

 اما در همین جا ختم نمی شود  کمک می کنند

این امر بزرگسالان مهم دیگر

در زندگی کودک را نیز شامل می شود: خانواده ،

همسایگان ، دوستان ، کارکنان در

برنامه های اوایل دوران کودکی ، معلمان ، مربیان.

 همه این افراد و ماهیت روابط آنها با کودکان و اینکه چگونه پاسخگو و چقدر تعاملی است ،

به معنای واقعی کلمه محیطی را که معماری  مغز بهتر یا بدتر، توسعه یابد  را . ایجاد می کند

وقتی محققان تکامل  در مورد رشد اولیه کودکی بررسی و صحبت می کنند ، آنها

اغلب آن را به دسته های  مختلف تقسیم می کنند

: تکامل شناختی ،تکامل زبان ، تکامل اجتماعی و رشد عاطفی

آزمایشگاه ها برای برخورد با جنبه های مختلف تکامل  هستند

راه اندازی شده است .

کتاب ها توسط فصول مربوط به جنبه های مختلف

تکامل سازمان یافته اند  ، اما آنچه زیست شناسی تکامل به ما  می گوید

، این است که مغز به میزان بسیار زیاد عضوی یکپارچه است، و اگرچه

مناطق  تخصص یافته  برای عملکردهای مختلف تکاملی وجود دارد

مدارهای اساسی و زیر بنایی این  مهارت ها

کاملاً به هم وابسته هستند ، بنابراین شما  نمی توانید

این عملکرد های مختلف را در مغز از هم جدا کنید

آنها بسیار متصل هستند. آنها

به طور جدایی ناپذیری در هم تنیده شده اند.

بنابراین اگر می خواهیم به چگونگی  ارتقا تکامل  سالم درکودکان  خود بیندیشیم

، اگر علاقه اصلی ما به تکامل  اجتماعی آنها یا

بهزیستی عاطفی ، یا زبان آنها ، یا

شناخت آنها ، و اینکه چگونه آنها فکر می کنند ، شما باید

تمامی این عملکردهای مختلف به طور همزمان بررسی کنید

زیرا مغز آنها را جدا نمی کند. مغز کاملاً یکپارچه است ، و

همه این مدارها روی یکدیگر تأثیر می گذارند.

این پیامدهای بزرگی برای تفکر در مورد چگونگی ساختار و ارزیابی ما از تجارب و برنامه های اولیه برای فرزندان جوان دارد .

 شما نمی توانید شناخت و زبان را از تکامل اجتماعی و احساسی را جدا کنید . این از نظر از معماری در حال تکامل  مغز معنایی ندارد

بنابراین یک ویژگی اساسی عصب شناسی وتکامل مغز و سیستم عصبی

مفهومی است که دانشمندان انرا  انعطاف پذیری می نامند.

انعطاف پذیری به معنای

سازگاری است  ، انعطاف پذیری

مدار مغز همزمان با تکامل یافتن آن .

و دوره های انعطاف پذیری بیشتر یعنی

مغز توانایی ساده تری برای سازگاری

طیف گسترده ای از شرایط دارد .

همه ما باید با این واقعیت  سخت کنار بیاییم که انعطاف پذیری مغز ما با افزایش سن کاهش می یابد.انعطاف پذیری مغز  در در بدو تولد

و در اوایل نوزادی ، بالاترین سطح آن است و تا آن زمان که در طول عمر آهسته تر کاهش می یابد نیز ادامه دارد

این توضیح بیولوژیکی برای آن است

عبارتی که نمی توانید ترفندهای جدید را  به یک سگ پیر  یاد دهید.

اما مساله مهم وقتی در مورد  انعطاف پذیری در تکامل اولیه کودکی فکر می کنیم

چیست ، همانطور که در مورد برنامه ها فکر می کنیم ،

همانطور که ما در مورد سیاست ها فکر می کنیم

مساله این است

کارها را از اول درست انجام دهیم  ،

محیط های مناسب  را در

اولین زمانهای ممکن در زندگی فراهم کنیم،

هنگامی که مغز بطور متناسبی انعطاف پذیر است و بهترین نتایج را ایجاد می کند

و هنگامی که مغز بالغ می شود و مدارهای آن شکل می گیرد و

به ثبات می رسد سخت تر تغییر می کند وسن کمتر بهتر از سن بالاتر است

پیشگیری همیشه بهتر ازدرمان بعدی  است، ولی مهمترین نکته این است که ، هرگز بر ای مداخله  دیر نیست

هیچ نقطه ای وجود ندارد که انعطاف پذیری به پایان برسد.انعطاف پذیری در کل  سالهای بزرگسالی و پیری  ادامه دارد

 و فقط کمتر می شود

وقتی به نمودار نگاه می کنید که کاهش انعطاف پذیری  را نشان می دهد

 اولین کاری که همه می کنند این است که شما می فهمید ، به دنبال سن خود باشید و می گویید آه من  انعطاف پذیری بسیار کمتری دارم ،

اما نکته مهمی که باید بخاطر بسپاریم این است هرگز صفر نمی شود  ، هرگز صفر نمی شود  ،

اما انجام کارها به شکل درست برای اولین بار ،همیشه بهتر است ما نتایج بهتری خواهیم داشت

و هزینه آن کمتر اززمانی خواهد بود که بعداً سعی در حل مسائل داشته باشیم

یعنی

حقیقت اساسی که هم اکنون توسط عصب شناسی انکارناپذیر

 از آن پشتیبانی می شود، ونه فقط نظر و فرضیه باشد  ، نه فقط اعتقادات  است

این است که  دستیابی به کارها  در اولین بار از تلاش راحت تر است تا بعداً  برای رفع آن اقدام کنیم .

بیایید کمی در مورد برخی اصول اساسی  چگونگی تکامل  مغز به خصوص در اوایل زندگی صحبت کنیم

، و در مورد چگونگی تأثیر گذاری بر  روی طرز فکر ما در خصوص  نحوه استفاده از این دانش برای فراهم کردن

محیط هایی که در آن شکوفا شدن کودکان رخ می دهد فکر کنیم برای مثال ما می دانیم که  مغز

با گذشت زمان ساخته می شود هنگام تولد ، مغز انسان بیشتراز میلیاردها

سلول عصبی که برای کل زندگی خود خواهیم داشت را دارد

اما تعداد نسبتاً کمی از اتصالات

در میان آن سلول ها وجود دارد  ، که زیربنای

ماهیت عملکرد آنچه در مغز می بینیم است .

مغز با گذشت زمان ساخته می شود ، و

 این ساخته شدن روندی  از پایین به بالا دارد .

درشروع ، تجربه های ساده اولیه

مدارهای ساده برای مهارت های ساده را تحت تاثیر قرار

 داده و شکل می دهد . و

هرچه زمان می گذرد و کودک

ظرفیت  رفتار پیچیده تری پیدا می کند 

، مغز پیچیده تر می شود

 مدارهایی بر روی مدارهای ساده اولیه تشکیل می دهد

و این مدارها ، که

در نهایت شامل تریلیون ها و

تریلیون اتصال است  ، به سرعت در سالهای اولیه

ساخته شده است

در شیرخوارگی (زیر یکسال)

و در سنین کودک نو پا ، مغز انسان

در واقع 700 ارتباطات جدید در هر ثانیه تولید می کند

این ارتباطات

سیناپس نامیده می شود ، 700 در ثانیه ، و

ممکن است بگویید وای که تعداد اتصالات در ثانیه خیلی زیاد است

، اما به یاد داشته باشید

مغز ، مغز بالغ ، تریلیون ها و

تریلیون اتصال  دارد ، بنابراین مجبور است

آنها را خیلی سریع بسازد. وقتی مغز

بسیار نابالغ است ، در اوایل نوزادی ، و آن

فقط مدارهای ساده ای دارد ، مقدار انعطاف پذیری در مورد مکانی که مدارها به سمت آن هدایت می شوند

و چگونه می توانند توسعه پیدا کنند ، بسیار زیاد است

و همزمان با ساخت مغز به طور فزاینده

لایه های پیچیده تر  مدارها در بالای

این مدارهای ساده شکل می گیرند ، و می توانید ببینید که چگونه

نمودار اتصالات مثل سیم کشی  بسیار بیشتر و پیچیده می شود

 و مدارها  توسعه می یابند  ،

زمان  و وقت توسعه  یافتن توسط ژنتیک  تعیین می شود

اما نحوه ساخت مدارها تحت تأثیر تجربه است. وقتی

مدارها ساخته می شوند

آنها در مناطق خاص ساخته شده اند.

مغزمدارهای خود را دربطور همزمان در  همه جا توسعه نمی دهد

مناطق مختلف ، در دوره های زمانی مختلف  بالغ می شوند

اولین مدارها پدیده های حسی اساسی هستند ،

مانند بینایی و شنوایی ، و سپس مغز ، کمی بعد

 و هنوز در سال اول ،در حال ساخت مدارهای اساسی برای زبان ،

درک صداها و توانایی بازتولید انهاست .

مدارهای بالاتر برای

سطح  بالاتر عملکرد شناختی و تفکر

و حل مسئله خیلی دیرتر انجام خواهد شد.

آن دوره ای که مدارها در آن ساخته می شوند

و از نظر زمانی بطور ژنتیکی برنامه ریزی شده است

، آنچه ما دوره های حساس یا بحرانی در

تکامل  می نامیم را تشکیل می دهد

بیایید فقط مدارهای مخصوص را بگیریم  که ما را

قادر به تشخیص صدا وتشخیص اصوات زبانی

که در اطراف شما صحبت می شود می سازد .

هنگام تولد ، هر مغز کودک توانایی صحبت کردن روان  

به هر زبانی که همیشه بوده و برای گونه های انسانی وجود داشته است دارد  ، تا بتواند

تشخیص صدا و توانایی باز تولید آنرا انجام دهد . و بر اساس معرض این صحبت بودن بزرگسالان با کودکان و

 و در اطراف آنها ، است که  مغز شروع به تمایز می کند

تمایزاتی بین صداهایی که ممکن است مشابه به نظر برسند، و آن دوره حساس آن است که

به معنی پاسخگویی مطلوب به ورودی محیطی است

این زمانی است که آن مدارها در حال شکل گیری هستند. و وقتی که

آن دوره ،  دوره حساس از شکل گیری مدار ، به پایان می رسد ، آن قسمت از

مغز کمتر به تاثیرات محیطی پاسخ می دهد . مدار تشکیل شده است

،و تثبیت می شود ، چرخه به پایان رسیده است ، و اکنون مغز

به  سطح مدارهای بعدی می رود.

 

یکی از اصول این بیولوژیکی است

زمانی که مدار در حال  ساخته شدن است

،می توانید بیشترین تأثیر را در آن برای شکل گیری خوب یا بد ، داشته باشید

. یک بار که تشکیل شد و

تثبیت گردید  ، شما نمی توانید برگردید و

دوباره ارتباطات جدید را برقرار   کنید ، بنابراین اگر درست انجام نشد یا

در سطح بالاتر به درستی انجام نشده است

مدارها باید مطابقت  ایجاد کنند. اگر

مدار به خوبی ساخته شده و محکم هست

و سپس تثبیت می شود ، این همان

پایه ای است که برای بقیه زندگی خود را برای آن عملکرد خاص.دارید

این مفهوم حساس و بحرانی دررشد اوایل  کودکی بسیار مهم است

زیرا این به معنای آن است این زمان برای بخش های مغز خاص بهینه است و مغز

دارای انعطاف پذیری ، بهینه است ،  و دارای بیشترین

پاسخگوی به ورودی های  محیطی است. وقتی است که  می خواهیم اطمینان حاصل کنیم که

محیط روابط ، منابع در دسترس خانواده ها ، مراقبت

توسط افراد دیگری غیر از والدین  به شکل عمل و پاداش  پاسخگو ارائه شده است و تعاملی که انتظار و نیاز مغز را برآورده می سازد .

همانطور که ساخت مدارهای پیچیده تر ادامه می یابد

مقدار زیادی از خاصیت انعطاف پذیری آن درمدارهای ساده تر کاسته می شود .

 تغییر پذیری بعدی مدارها دشوارتر می شود.

و به همین دلیل زمان بندی است.

مهم. به همین دلیل زمان بندی برای قسمتهای مختلف مغز در

زمانهای مختلف مهم است

، و دقیقاً به همین دلیل است ،

وقتی دوره اوایل کودکی را از دست دادیم

و ما شروع به فکر کردن در مورد چگونگی

 اماده سازی برای تحصیل در کودکانی که

پایه محکمی دریادگیری ندارند می کنیم

و اینکه ما می توانیم  چه کارهایی را در آن سن انجام دهیم.

ما می توانیم او ضاع را بهتر کنیم ، اما هزینه بیشتری دارد ،

ما باید سخت تر کار کنیم ، و ما

نتیجه خوبی  نسبت به انچه قبل از این می توانستیم بدست آوریم نخواهیم داشت

زیرا بعضی از مدارها

 که مابه آنها  به عنوان یک زیر ساخت نیاز داریم

ساخته و تثبیت شده است.

به منظور خلاصه کردن

این مسائل ، مغز با گذشت زمان ساخته می شوند ،

روند تکامل  در واقع قبل از تولد آغاز می شود

، اما هنگام تولد هنگامی که مغز

بیشتر سلولهای خود را دارد اما بسیاری از مدارهای آن را ندارد

، این مدارها

مطابق با یک برنامه زمانی مشخص که تقریباً توسط

ژنتیک تعیین می گردد  تکامل می یابند

، اما چگونگی ساخت  مدارها

تحت تأثیر تجربه است.  هر چقدر این مدارهای ابتدایی بهتر ساخته شوند

ساخت مدارهای پیچیده تر و ایجاد مهارت های پیچیده تر برروی ان راحت تر خواهد بود .

مفهوم کاهش انعطاف پذیری

با گذشت زمان به این واقعیت مربوط می شود که

دوره های حساس وبحرانی در اوایل زندگی وجود دارد.

که در آن  مدارهای مورد نیاز شما برای مهارت های بنیادی خاص

ساخته می شود  ، و این شانس شماست.

این شانس شما ست که آن را درست دریافت کنید .

این شانس شماست که آن را درست بدست نیاورید

و این مدارها حدودی مختل یا ضعیف هستند

این بدان معنی نیست که شما نمی توانید  پس از این چیزها را بهتر بسازید

بعداً اوضاع بهتر است ، اما آنها هرگز به اندازه گذشته خوب نیستند

اگر بار اول آنرا درست دریافت نکرده باشید .